برسامبرسام، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 19 روز سن داره

جوجه کوچولوی من و بابا

تولد پسمل کوچولوم

1391/5/22 1:26
نویسنده : مامان لیدا
493 بازدید
اشتراک گذاری

پسر قشنگم تو تو اولین ماه زمستون 90 دنیا اومدی که همزمان شده بود با اول ژانویه 2012 و بابا از این بابت خیلی خوشحال بود لبخند راس ساعت  15:02تو بیمارستان عرفان.وقتی دیدمت فقط اشک میریختم از خوشحالی و خداروشکر میکردم که صحیح و سالمی عزیز دلم ماچ

نمیدونی چه روزی بود اون روز!  دوتا بابا بزرگا و دوتا مامان بزرگا از خوشحالی رو پاشون بند نبودن!  یادش بخیرررررررررر!!

بابایی یه سرویس خیلی خوشگل و یه زنجیر و پلاک فیروزه به مامان کادو داد چون تورو واسش دنیا اورده بودم چشمک

اینم عکست تو اولین ساعتهای عمرت!

 

اسمتو برسام گذاشتیم بابایی کلی تو اینترنت گشت تا بالاخره این اسمو پسندید. اسمت تو شاهنامه اومده عزیز دلم. برسام پسر بیژن بوده لبخند ماچ به معنی آتش بزرگ

فرداش تورو اوردیم خونه بابایی خیلی خوشحال بود اینم مدرکش  خنده زودی باهات عکس انداخت!

 

مامان ویدا تا دهمت تهران موند و بردت حموم و حسابی تروتمیزت کرد بعدشم رفت بجنورد و مامان کلی گریه کرد ناراحت

 

این تویی ترگل و ورگل وقتی از اولین حمومت اومدی!

چند روز بعدش دایی داریوش و زندایی و دیانا کوچولو که دختر دارییته اومدن تهران تا تورو ببینن عزیز مامان

22 روزه بودی که ختنت کردیم خیلی دلم سوخت مامانی دلم میخواست منو بکشن ولی تو اونطوری گریه نکنی ناراحت  چند روز بعدشم بابابزرگت واست یه مهمونی داد که نوشو به همه نشون بده نیشخند اینم اخر شبش که بابابزرگ و آقاجان و مامانی کلی ذوقتو کردن مژه

 

 

خوشگل مامانی این چند خط و چندتا عکس یه خلاصه از نوزادیت بود که مامان چون دیر شده زیاد طولانی ننوشته دیگه ایشالا از این به بعد واست تند تند مینویسم عشق مامان قلب

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)