جوجه کوچولوی شیطون من
عزیز دل مامان الان که دارم واست مینویسم مثل فرشته ها خوابیدی البته دو روزیه خیلی نق نقو شدی و جیغ میزنی شاید بخاطر مروارید کوچولوهات باشه که نوکشون زده بیرون و دارن درمیان
واسه همین خیلی مامانو خسته میکنی تا بخوابی ولی عیبی نداره بازم عاشقتم خوشگل من
فردا میخوام واست آش دندونی بپزم عزیز دلم. خدا کنه خوب بشه
این روزا خیلی هم شیطون شدی هنوز سینه خیز نمیری و خوب نمیتونی بشینی ولی تند و تند دمر میشی و همه چیزو میخوای بخوری! مخصوصا کنترلارو! عاشق کنترلی!! یعنی اگه همه اسباب بازیهاتو بذارن جلوت یه کنترل هم توش باشه تو کنترلو برمیداری اگه هم ازش دور باشی و دستت بهش نرسه انقدر جیغ میزنی که بهت بدیم و یه سانتم نمیری جلو تا برش داری تنبل مامان
این یه مدل نشستنته مثلا اونم به عشق این شیشه آبت که عاشقشی بیشتر از خوردن آب عاشق آب پاشی باهاش هستی!
اینم هنر تازت که جدیدا یاد گرفتی دستا و پاهاتو میاری بالا و حرکت تعادلی میزنی مامان! ولی نمیدونم تو که این کار سختو میکنی چرا پس هنوز سینه خیز نمیری
مامان قربون اون خنده قشنگ از ته دلت بشه الهیییییییییییی
عزیز دل مامان عاشق شیرینکاریاتم عاشق اون خنده معصومانتم حتی عاشق اون نقاتم که به جونم میزنی مرسی از اینکه اینهمه مامانو خوشحال کردی مرسی از اینکه وجود داری نفس مامان