برسامبرسام، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 6 روز سن داره

جوجه کوچولوی من و بابا

پسرک من و شیطونیاش :)

1392/6/9 0:56
نویسنده : مامان لیدا
721 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دلم باز خیلی وقت شد که به وبلاگت سر نزدم تقریبا از عید تا حالا ناراحت اخه مامانی تو هر روز شیطونتر از دیروز میشی نیشخند دیگه هیچ وقتی واسه مامان نمیذاری. جونم واسه پسمل قند عسلم بگه که تو این مدت خیلی شیرینتر و خوشمزه تر شدی مامانی تشویق الهی قربون قدو بالات بشم عشق مامااااااان قلب

کلی هم کلمه جدید یاد گرفتی یا از خودت اختراع کردی تعجب که ما معنیاشو نمیدونیم خنده مثل ابیجی! که بابات میگه ابجی میخواد بچم!  یا شیزده! که بازم بابات میگه مخلوطی از هیجده و سیزدهه قهقهه خلاصه دیکشنری درست کردی واسه خودت دیگه پسملم. چیزایی که تکرار میکنی هم اینارو یادمه اگجی یعنی اقاجون عاسسققق یعنی عاشقتم! که مامان ویدا یادت داده زبان مس با کسره! یعنی موز. وقتی هم مامان خسته میشه و میخواد حالیت کنه که میمی دیگه بسه توهم بلند میگی بسهههههه  البته تازگیا فکر میکنی بسه اسم دیگه می می هستش و میای اشاره میکنی بهش و میگی بسه!!!  خلاصه کلا معنیش برعکس شده دیگه ابله قان قان هم که به ماشینات میگی مخصوصا اون گندهه که عاشقشی و هی هلش میدی و چرخای عقبشو میکوبی زمین و کشتی مارو کلا باهاش!  تا غذا یا یه خوراکی هم میبنی بلند میگه به بههههههه ای جونم فدات بشه که الان دلم خواست بیام تو خواب بغلت کنم یه ماچ گندت کنممممم ماچ

امشب خیلی حالم گرفته شد مامانی اخه گوشه چشمت گرفت به دسته مبل و خون اومد و خراش برداشت کلی با بابایی اعصابمون خورد شد من که نزدیک بود سکته کنم بابایی دعوام کرد که چرا بچه رو بیشتر میترسونی ناراحت اخه دست خودم نیست وقتی میبینم یه اتفاقی واست افتاده جیگرم کباب میشههههههه  واقعا هیچوقت فکر نمیکردم یه روزی تو عمرم یه نفرو از خودم هم بیشتر دوست داشته باشم!  این عظمت افرینش خدا واقعا خودش یه معجزس لبخند

راستی عروسی عمه مینا هم 25 اردیبهشت بود که نسبتا خوش گذشت اخه مامان ویدا اومده بود و تو وروجکو نگه داشت تا مامان یکم خوش بگذرونه اخر شب هم خوابیدی و یه حال اساسی به مامان و بابا دادی تا باهم کلی برقصن خوشمزه

اینم پسمل خوش تیپ من تو عروسی عمش

عکس

 

ایشالا دومادی خودتو ببینم نفس مامان قلب

 

 اینم یه  عکس از شیرینکاری پسملم لبخند 

پسرا ارایش نمیکنن مامانییییییییییییییییییییی تعجب

 

عکس

 

 

دوست دارم پسر قشنگمممممممم

پسندها (2)

نظرات (8)

سهیلا
7 خرداد 92 15:48
ای قربون پسمل گلی بره خاله
چقدر بزرگ شدی خاله جونم
مامنت برات آبجی نمیاره ؟؟؟
خودم میزنمش خاله توغصه نخور عزیزم


مرسی خاله سهیلا جونی. من خودم یه داداشی دارم اسمش پارساس! بسه دیگه

رژین
10 خرداد 92 6:19
به به برسام جونم مثل همیشه خوشتیپه
ایشالله کا مادرش دامادیشو ببینه بوووس


مرسی خاله ای

ava.
27 خرداد 92 8:24
همه وبلاگتو خوندم. خیلی قشنگ نوشتی. یشالا همیشه سایتون بالای سر برسام خان باشه (مموش - نودیها)


مرسی خاله جونممممممممم لطف کردین

خاله مصی
27 خرداد 92 14:19
الهی فدای قد و بالات بشم جوجه
ایشالله علوسیه خودت خاله


مرسی خاله مصی جونم ایشالا عروسی کیان جونی
سهیلا
17 تیر 92 18:25
خاله جون انقدر شیطونی نکن بذار مامانت وقت کنه عکس جدیداتو بذاره ما کیف کنیم


همینو بگو سهیلا بخدا وقت نمیکنم وبلاگشو آپ کنم بس که شیطونههههههه
پگاه
22 تیر 92 15:23
الهی من فدات شم ، چقدر 100000000 ماشالله ناناز شدی

ایشالله لباس دومادی خودت خاله جون


مرسی خاله جونمممممم
ساحل
27 تیر 92 16:54
ای جانم چه ناز شده برسام ...فکر کنم توی میوه ها خیار را خیلی دوست داشته باشه ...عزیزممممم بوس


هههه اره خاله جون نصف عکسام با حضور خیاره
soheila
28 مرداد 92 14:46
برسام جونممممممممم چقدر تو آتیشی خاله!
عیب نداره بچه های شیطون بزرگ بشن آقا هستن آقاتر میشن...فقط طفلی مامانت وقت نمیکنه سرشو بخارونه...ژاز صفات آقاها اینه که وقتی بزرگ شدن دست زحمتکش مامانشونو میبوسن..یادت نره خاله جونم


بوووس خاله جونم