برسامبرسام، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 19 روز سن داره

جوجه کوچولوی من و بابا

بدون شرح!

1391/9/5 1:49
نویسنده : مامان لیدا
552 بازدید
اشتراک گذاری

فضول خان من!

 

عکس

 

با پشت دستت صدا درمیاری اقا!

 

عکس

 

فدای شیرین کاریات بشه مامانت بوووووووووووووووووووووووووس

 

این روزها همش اینکارو انجام میدی اواز خوندنت کم بود اااااا با پشت دست هم بهش اضافه شد خنده مامان  و بابا هم که میگفتی دیگه چیییییییی اهان!  میگی اقا!  نمیدونم این اقا چیه که پشت سر هم میگی هههه یه سری کلمات نامفهموم هم میگی که فقط تو دیکشنری نینیها معانیش موجوده و من و بابایی سر در نمیاریم! تعجب

علاقه شدیدی به چاهک اشپزخونه داری متفکر تا ولت میکنن میری سمت اشپزخونه چندبار گفتم بذار بری ببینم چی میخوای از جون این اشپزخونه که دیدم رفتی سراغ چاهک و انگشت کوچولوتو گذاشتی روش شروع کردی به کلاغ پر کردن با این صدا! اییییییییییی ااااااااااااااااااااااااا هههههههه یعنی کلاغ پر!!!  الهی مامان فدات بشهههههههه

تازگی از هرچی دستت بهش برسه میگیری و بلند میشی مثلا میز وسط هال ولی از اونجاییکه خیلی شیطونی روش پتو انداختیم که به خودت صدمه نزنی. یه چیز دیگه رو هم خیلیییییییی دوست داری اینکه مامان بگه بگیریدش بخوریدش! و توهم فرار کنی بابا غش میکنه از این کارت اخه پشت سرتو هم نگاه میکنی فقط با تمام سرعت و قدرت در میری! زبان

بهت میگم بوس بوس بوسس بده مامانی پیشونیتو میاری جلو که بوست کنم ولی ولی وقتی میگم مامانو بوس کن گازم میگیری متفکر

میگم شاخ بزن کلتو میاری جلو و شاخ میزنی اونم چه شاخهایی موندم چجوری کلت درد نمیگیره مامانی نیشخند

بای بای رو هم یاد گرفتی و عاشق ددر هستی هرکی میگه بای بای و میفهمی میخواد بره ددر میری بغلش که باهاش بری بیرون خوشمزه وقتی هم مامان بهت میگه بای بای میزنی زیر گریه از ترس اینکه نکنه مامان بره و تورو با خودش نبره الهی مامان فدای چشات بشه من هیچ جا بدون تو نمیرم کههههههه ماچ

خلاصه شیرین بودی شیرینتر شدی مامان جون همین روزاست که درسته قورتت بدم ابله

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

پگاه مامان آرش کوچولو
6 آذر 91 0:48
وااااااااااااااای الهی من قربون تو شیطون بلای خوشگلم بشم ... خاله تو واقعا" شیطونی هم می کنی ؟

پس چی فکر کردین من قیافم غلط اندازه!
سهيلا
6 آذر 91 7:44
عزيـــــــــــــــــــــــــزم
آخجون چقدر پسمل شيطون بامزس...ميخوام پسرمو بيارم برسام ازتجربياتش در اختيارش قرار بده...
هههههههههههههه
الان خودزني انقلابي كردم!!!!!


مرسی خاله سهیلا جون. پسملت دنیا اومد خودم اموزشش میدم خخخخخ

سوده
6 آذر 91 8:04
پسملک شیطون ما
حالا این برسامی ما که پسره بیا ببین پانیسا چه آتیشی می گیره
خدا حفظش کنه

مرسی خاله سوده جون. ههه دخملا هم شیطونن اسم ما پسملا بد در رفته!

ساحل
12 آذر 91 22:26
چقدر بچه شیطون خوبه هااااااااااا ولی بیچاره مامان ها ...قربون این شیطون کاریهاش برم من ..بوسس


خاله جون باید از مامانم بپرسی شیطونش خوبه یا نه؟ هههه

رژین
13 آذر 91 2:47
سلام
وای مهباااااااااااااااا نبینم برسام جونم از لبش خون بیاد وای خیلی دلم ریش شد. الان خوب شده لبش؟ توی عکسای جدیدش که انگاری خوب شده...چقدر لباس سبز محرمی بهش میومد امام حسین نگهدارش باشه . من یه ده روزی نبودم و شمال پیش مامانم اینا بودم دیدم اپ کردی کلی خوشحال شدم


سلام عزیزم مرسی اره دیگه خوب شده خیلی شیطون شده از پسش برنمیام دیگه! خداروشکر بهت خوش گذشته بوووس

رژین
13 آذر 91 2:51
ههه چاهک اشپزخونه ...غزل عاشق دریچه فاضلاب اشپزخونه ست ..همونی که کف اشپزخونست و مثلا اب در رو هست ههه امیدوارم منظورومو فهمیده باشی..چهار دست پا میره سمتش با ذوق و جیغ و بعد دولا میشه و میخواد لیسش بزنش چندش اوره یه عالمه جیغ و داد میکنم و بسریع بغلش میکنم و میرم تا ته حلقشو میشورم


هههههههههه خوب برسام هم عاشق همونه دیگه! تا ولش میکنی مثل کش درمیره میره سراغ اون! واقعا این اشپزخونه چه جذابیتی واسه اینا داره من نمیدونم هههه

پردیس ،
15 آذر 91 18:34
الهی من قربونت بشم که انقدر شیرین شدی عزیزم


مرسی خاله سمیرا جونم
سپیده مامی بنیتا
18 آذر 91 18:02
واااااای چقدر کاراشون شبیه همه. این چاهک برای ما هم بساطی شده. باز خوبه برسام میشینه بازی میکنه!! بنیتا درشو برمیداره توری توییش هم بر میداره و ... بماند!!!
دیگه از هفته پیش چسب کاریش کردیم! میره میشینه هی میخواد دربیاره نمیشه؛ چند تا فحش بهمون میده و غر میزنه ومیره سراغ کابینت و کشـــوها...

چه زود میگذره لیـــدا! 24 روز دیگه یکسالش میشه. ماشاالله


الهی قربونشون برم کاراشون حرص دراره ولی مثل قند شیرینن هههه اره والا انگار دیروز بود اومده بودیم بیمارستان دیدن هم ) ایشالا صدوبیست ساله بشن