پسمل من اخیرا.....
سلام نفس مامانی خیلی وقته که واست ننوشتم ولی تقصیر خودته خیلی تازگیا وروجک و آتیش شدی اصلا واسه مامان وقت نمیذاری به خودش و خونه برسه چه برسه به اینکه وبلاگ اپ کنه! امشب استثنائا زود خوابدی چون از 4 تا 9 بیدار بودی و خونه بابابزرگ اینا اتیش میسوزوندی واسه همین تو ماشین دیگه بیهوش شدی حالا من از فرصت استفاده میکنم تا واست بنویسم. این روزا خیلی به مامان وابسته تر شدی همش از پاهام میگیری و بلند میشی و هی نق میزنی که بغلت کنم مامانم بعضی وقتا عصبانی میشه و دعوات میکنه الهی بمیرم مامانی ولی بخدا منم خیلی خسته میشم خیلی تلاش میکنم اروم باشم ولی یه وقتایی حسابی کفرمو درمیاری دیگه اخه همش که نمیشه بغل مامان باشی عزیزم خیلی هم علاقه ای به تلوزیون و اسباب بازیات نداری یعنی خیلی زود حوصلت سر میره همش دلت میخواد با مامان بازی کنی مخصوصا توپ بازی که خیلی دوست داری دستاتو تا جاییکه ممکنه میبری بالا و توپو با یه صدای بامزه که از خودت درمیاری پرت میکنی طرف من که منم همونجوری واست میندازم و کلی ذوق میکنی وقتی بابایی میاد تند تند چهاردستو پا میری سمت در استقبالش و بابای کیف میکنه عاشق ددر هستی ولی چون الان سرده و لباس زیاد تنت میکنم یکم موقع پوشیدن کاپشن و کلاه غر میزنی ولی تا از در خونه میریم بیرون اواز میخونی و ذوق میکنی. الهی مامان فدات بشه شیرینم چندروز دیگه تولدته و یکساله میشی الهی صدوبیست ساله بشی عزیز دل مامان اینو بدون عزیزترینی واسم و از همه دنیا بیشتر دوست دارم حتی وقتایی که خیلی خیلی عصبانیم اینو یادت باشه عشق مامانی
اینم عکسایی که این اواخر از جوجه کوچولوم و شیرین کاریاش گرفتم :)
اخه تو چجوری اون زیر جا شدی ؟من هنوز توش موندم!!
پسملم مستقل شده میخواد خودش غذا بخوره بله!!
خوشگل مامانی